سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شفیق

چرا بصیرت؟

    نظر

خداوند متعال برای این که بندگان و مخلوقاتش به سعادت ابدی بعد از دنیای فانی و رستگاری عظیم دست یابند به آنها دو حجت که یکی از آنها درونی و دیگری بیرونی است عطا فرمود1 که این دو حجت بدون هم کامل نمی‌باشند. این دو حجت یکی عقل می‌باشد و دیگری برنامه‌ای است که توسط فرستادگان الهی بدون کم و کاستی به سوی انسان ها فرستاده می‌شود. این برنامه راه رسیدن به خداوند متعال یعنی همان رستگاری عظیم است. اما قبل از آن که این برنامه را به بندگانش عطا فرماید عقل را که اولین ابزار برای رسیدن به خدای متعال است به انسان عطا فرموده است. عقل همان حجت درونی است که به واسطه همین حجت درونی برنامه‌ی سعادت بشری قابل درک می‌باشد و عقل بدون این برنامه و فرستادگان الهی هیچ فایده و منفعتی ندارد. پس می‌توان گفت برنامه‌ی سعادت بشری کامل کننده‌ی عقل است که به کمک عقل از سطح به عمق برنامه و از ظاهر به باطن برنامه پیش می‌رویم تا راه رستگاری و آدمیت را از این برنامه دریابیم. و عقل باعث و بانی عقیده ها و افکار درست و هم سو با برنامه است که مؤید این مطلب فرموده حضرت امیرالمومنین می‌باشد که عقل راهنمای مومن است.
بعد از تدبر در برنامه به واسطه‌ی عقل انسان به مرحله یقین به این برنامه می‌رسد و به سوی خداوند متعال رهسپار می‌شود. همانطور که پیامبر خدا می‌فرمایند: جان مایه آدمی‌خرد اوست، کسی که خرد ندارد دین ندارد.2
پس می‌توان عقل به معنای خاص یا بصیرت را اینگونه معنا کرد: دریافتی فطری و وجدانی منطبق با عقل از واقعیت هاست که انسان را از سطح به عمق و از ظاهر به باطن و از آغاز به فرجام رهنمون می‌کند.
بصیرت به وجود آورنده‌ی یقین به آن عملی است که می‌خواهیم انجام دهیم که مؤید این مطلب سخن حضرت امیر است که می‌فرمایند: «لذت یقین را فقط در بصیرت می‌توان یافت»3.
بصیرت نیکو و صحیح یقین نیکو را به بار می‌آورد و یقین نیکو باعث اخلاص در بندگی4 که اخلاص اوج ایمان می‌باشد.5 همچنین اخلاص باعث طبقه بندی مردم می‌شود و اساس اخلاص به خداوند عقل است پس عقل باعث فضیلت و برتری انسان می‌شود.6 در المنطق، علامه مظفر رحمه الله نیز اشاره کرده است که عقل باعث تضاد طبقاتی انسان هاست نه سرمایه و چیزهای دیگر.
همانطور که مقوم یقین و اخلاص بصیرت است پس بی بصیرتی باعث از بین رفتن آن دو می‌شود. و عوامل بی بصیرتی و کوری بصیرت غفلت7، راحت طلبی، بی بند و باری و فرار از مسئولیت و واقعیت ها و در کل می‌توان دنیا طلبی را که اساس هر گناهی است8 را یکی از اساسی ترین عوامل بی بصیرتی دانست و عوامل بالا عواملی است که بین انسان و حیوان تا حدودی مشترک است و همچنین در علوم عقلیه و منطقی نیز فرق انسان و حیوان را در عقل می‌دانند و در کتاب المنطق علامه مظفر‌رحمه الله ذکر شده که انسان را حتی به واسطه‌ی عقلش انسان می‌نامند. مؤید این مطلب کلام امیر مومنان(علیه السلام) است که می‌فرمایند: حقیقت آدمی‌به عقل اوست.9
کوری بصیرت باعث و بانی گناهان و می‌توان گفت اساس و سرمنشأ همه‌ی گناهان و گمراهی ها است که نمونه ای از آن بی‌حجابی است. که آن را می‌توان در جامعه به خوبی مشاهده کرد که نداشتن بصیرت و عقل که مقوم انسانیت است می‌باشد. که به خاطر عواملی که گفته شد چشم بصیرت آنها کور شده و کوری چشم بصیرت باعث از بین رفتن یقین به برنامه‌ی خداوند متعال و در نهایت دوری از راه خداوند و باعث بی حجابی می‌شود. و همانطور که حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) می‌فرمایند عقل اصلاح کننده‌ی هر چیزی است2 آنها به خاطر فقدان عنصر عقل-نه عقل به معنای مادی- از اصلاح خود در مانده اند و حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) می‌فرمایند من برای امتم از چیزی جز سستی یقین نمی‌ترسم که علت سستی یقین همان بصیرت است، پس علت بی حجابی در کشور مسلمانان بی بصیرتی است.
همین مسئله حجاب را می‌توان در کسانی که به تازگی در اروپا به اسلام رو آورده اند و کسانی که به خاطر خالی نبودن عریضه مسلمان هستند و اسلامشان شناسنامه ای است مقایسه کرد که فهمیده می‌شود کسانی که با بصیرت تمام و با تحقیق و تدبر به دین اسلام روی آورده اند حتی اگر با سخت ترین شرایط مواجه شوند ذره ای از دین آنها زایل نمی‌شود. زیرا با بصیرت به یقین کامل رسیده‌اند و یقین از بین رفتنی نیست.
نمونه ای از این افراد را می‌توان حضرت سمیه‌(رحمة الله علیها) را نام برد که اولین زن شهیدی است که جان خود را فدای آیین خود نمود، که این به خاطر بصیرت والایی است که به همان برنامه اسلام داشته است. نمونه‌ی خلاف آن را از بی بصیرتی کسانی که خود را از صحابه‌ی مخصوص پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) می‌دانستند که به خاطر دنیاپرستی علیه امام خود فتنه‌ی جمل را بر پا کردند. مؤید این مطلب فرموده‌ی حضرت امیر المومنین(علیه السلام) است: میوه و ثمره‌ی عقل ملازم بودن با حق است.2
و در آخر باید گفت بصیرت درست نسبت به برنامه‌ی زندگی که از طرف خداوند برای سعادت بشری نازل شده است و باعث به وجود آمدن یقین به برنامه زندگی و یقین نیز باعث اخلاص و در نهایت سعادت بشری می‌شود، پس بصیرت پایه و اساس رسیدن به خداوند تبارک و تعالی می‌باشد. از این مطالب می‌توان فهمید که علت تاکید مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) بر مقوله‌ی بصیرت به جوامع بشری خصوصا مسلمانان در عصر ظهور چیست.
امام صادق(علیه السلام) می‌فرمایند: کسی که بدون بصیرت و دانایی به کاری دست می‌زند مانند مسافری است که به بیراهه می‌رود. او هرقدر به سرعت مسیر خود می‌افزاید به همان نسبت از جاده دورتر می‌شود.2

نویسنده: امیر حسن طوسی


پاورقی:

1. - امام کاظم (علیه السلام): خداوند را بر مردمان دو حجت است، حجتی درونی و حجتی بیرونی. حجت بیرونی همان فرشتگان و پیامبران و امامان هستند و حجت درونی همان خرد ما. میزان الحکمه
- عقل پیک حق است. امام علی(علیه السلام).غرر الحکم
2-میزان الحکمه
3-نهج البلاغه حکمت 139
4-علت اخلاص یقین است/امام علی (علیه السلام).غرر الحکم
5-اخلاص اوج ایمان است. میزان الحکمه
6- عقل و خرد فضیلت و برتری انسان است. میزان الحکمه
7- دوام یافتن غفلت موجب کوری بصیرت می‌شود. امام علی غررالحکم و دررالحکم
8-منشا هر گناهی دوستی دنیاست/ امام صادق (علیه السلام).جهاد با نفس. میزان الحکمه
- به خاطر دنیا دوستی، قلب ها از نور بصیرت کور گشته اند. امام علی (علیه السلام).میزان الحکمه
9-غرر الحکم